یادداشت | وقتی حال "سینمای لمپنیسم" را میگیری
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، همه چیز از یک تقلید شروع شد. گفتوگویی سخت و صریح که به تقلید از برنامههای ماهوارهای روی آنتن زنده برنامه پخش میشود. مجری برنامه به مهمان بی احترامی میکند و در کنش و واکنشهایی مسعود فراستی برنامه را ترک میکند و گفتوگو شکل نمیگیرد؛ اما رفتار مجری برنامه به خاطر چه بود و چه انگیزهای میتوانست داشته باشد؟
مسعود فراستی در این برنامه به بعضی فیلمها انتقاد جدی میکند و باعث میشود که مجری بیپروا بر او بتازد. انتقاد فراستی از ساخت فیلمهایی بیسروته مانند آمپول، هزارپا، تهران-لس آنجلس، لازانیا و ... بود. ولی تعلق خاطر مجری به این نوع فیلمسازیها، انتقادات این کارشناس را تاب نیاورد.
فیلمفارسی سازان ایران بعد از انقلاب
مهمترین ویژگی فراستی انتقاد جدی به فیلمفارسی جدید ایرانی است که این روزها بعضی کارگردانان مانند سامان مقدم، تینا پاکروان، حسین قناعت، عبدالرضا کاهانی و ابوالحسن داودی در حال عملیاتی کردن فیلمفارسی در سینمای ایران هستند.
فراستی همواره به این مدل فیلمها انتقاد دارد. به قول بعضی منتقدین سینما، هومن سیدی به اشتباه دوربین دست گرفته است. او بیشتر از اینکه یک فیلمساز باشد، فیلمبین است و نمیتواند معیارهای ثابتی از فهم فیلمنامه داشته باشد. فیلم سیزده یکی از شاهکارهایی است که کاملا کپی شده از یک اثر آلمانی است و تنها بعضی صحنهها ویرایش شده است.
نهنگ عنبر کاملا در قامت یک فیلمفارسی پدیدار میشود و از آنجایی که فیلمفارسیها برگرفته از سینمای هند هستند، کاملا در معیار و تراز سینمای غربزده هند به تولید اثر پرداخته میشود. رقص و آواز، دوستیهای جنسی، بدون حد و مرز و بیسروته و ... نمونههایی از این دست آثار است که در آزادی کامل تولید میشوند و سالنهای زیادی را نیز به خاطر لابی بزرگی که این تفکر برای پخش دارد، در اختیار دارند.
انتظارمان کمی گزافه است، اگر بخواهیم درباره حال و روز سینمای کشورمان خوب بگوییم. ورود سینما به کشورمان اصلا خوب نبود و کاملا متضاد با فرهنگ اصیل مردم به تولید محتوا میپرداخت و تلاش داشت تا لمپنیسم را در کشورمان تئوریزه کند. به قول یکی از مستشرقین مردم ایران ابتدا اصلا با سینمای وارداتی همراه نبودند و آرام آرام به یک تهاجم نرم و خزنده نظر مردم را جلب کردند. هرچند بسیاری هستند که به شدت منتقد این نوع سینما بودند.
وقتی صدای کارگردان قبل از انقلاب هم درمیآید
ویژگیهای بسیاری سبب شد تا سینمای فیلمفارسی ایران شکل بگیرد و کارگردانان در قالب این سبک به تولید اثر بپردازند، ولی آنقدر تولیدات کپی بود که حتی صدای محمد علی فردین را درآورد. او در گفتوگو با عباس بهارلو گفت: فیلمهایی که در آن سالها ساخته میشد، شاید یک درصد کمی قصههایشان اصالت داشت و بیشترشان از فیلمهای دیگر گرفته میشد. مثلا «برفراز آسمانها» که خودم ساختم، مقداریش از یک قصه آلمانی و یک مقدار دیگرش از یک فیلم هندی گرفته شد. یا سلطان قلبها قصهاش از یک فیلم ترکی گرفته شد.1
گاهی درد دل اهل هنر بر روح دلسوختگان عرصه ملی مینشیند. آنجا که سید حسن حسینی مینویسد: اگر روزی ژاپنیها همت کنند و ما در برنامههای مخصوص کودکان و نوجوانان در یکی از شبکههای تلویزیونی خودمان، شاهد پخش اولین قسمت از کارتون «منطق الطیر» باشیم، شاید دست اندرکاران نقاشی متحرک در ایران پی به ارزشهای تصویری این منظومه عرفانی بینظیر ببرند.2
این حرفها نشانه وابستگی سینمای ما به غرب به خصوص دلدادگی به اروپا است. احسان یارشاطر درباره نفوذ فرهنگی به کشورمان توسط سینما میگوید: وقتی شعرا در ذم حجاب شعر گفتهاند و فیلمهای سینمایی هم تصویر زن بیحجاب و شکل و شیوه حضورش را در جامعه به صورتی مثبت نشان دادهاند، جامعه در برخی سطوح و تا اندازههایی آمادگی پذیرفتن چنین فرمانی را دارد.3
به همین خاطر است که بعد از بازی مصی علینژاد در کشور با دلارهای آمریکایی، پوستر فیلمهایی که با این متد تولید شدهاند و نامشان نیز از در این مرقوم ذکر شد، با نگاهی جنسیتگرایانه تصویر زن را به تصویر میکشد و در پوسترهایش به دنبال کششهای جنسی برای جذب تماشاگر به سالن سینما دارد. حال سوال میشود که نسل جدید با این ساختار به کجا خواهد رفت؟
یارشاطر نفوذ فرهنگی را روایت میکند
این خط فکری در ادامه همان نفوذی است که از سفارت انگلیس سربلند میکند و ماجرا را روایت میکند، پولهایی که با آن در حال حاضر فیلمهای سفارشیساز تولید میشود. آثاری که به سفارش سفارتخانههای مختلف تولید میشود. اولین موسسات، شرکتهای انگلیسی بودند که از هندوستان، فیلم برای نمایش وارد کردهاند. آنها از طریق انتشارات عمومی سفارت انگلیس در تهران، آگهی منتشر کردند که برای ترجمه و دوبله فیلمهای هندی نیاز به مترجم و دوبلور دارند. یکی از نخستین افرادی که به این آگهی پاسخ مثبت داد، «صادق هدایت» نویسنده معروف بود.4
همانطور که گذشته نه چندان دور، رئیس یکی از بزرگترین شرکتهای سینمایی ایران فرار کرد و از قضا یهودی و با سابقه بود و هزینه تمام آثار ضد فرهنگی داخل ایران را پرداخت میکرد و به محض شناسایی اقدام به فرار کرد، امروز نیز کسانی در بدنه فرهنگی کشور پرسه میزنند که به دنبال بازی با فرهنگ این کشور هستند و در این مسیر هزینههای هنگفتی را نیز خرج کرده، میکنند و خواهند کرد و این ما هستیم که میتوانیم با تلنگرها و امر به معروف و خیر همگانی مسیر را بازتعریف کنیم. /۹۱۸/ی۷۰۲/س
مهدی کمالی
پاورقی
- سینمای فردین به روایت محمد علی فردین، عباس بهارلو، نشر قطره، چاپ اول، تهران، 1379، ص139
- دین در دام درام، نعمت الله سعیدی، نشر معارف، چاپ اول، قم 1394، ص91
- احسان یارشاطر در گفتگو با ماندانا زندیان، شرکت کتاب، لس آنجلس، چاپ اول، 1395، ص35
- حکایت سینماتوگراف، سعید مستغاثی، نشر کیهان، چاپ اول، تهران، 1396،ص38